پست های پرطرفدار

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

چه کسی مطمئن است که صانع ژاله در درگیری کشته شده است ؟

از همه دوستان بالاترین ، فیس بوک  و بویژه دوستان صانع میخواهم که چون گذشته کمک کنند تا این مسئله روشن شود.شواهدی وجود دارد که صانع صحیح و سالم دستگیر شده است .حتی عده ای برای آزادی او تلاش کردند ولی کسانی که او را دستگیر کردند کوتاه نیامدند و تا آنجا که ما میدانیم او در کمال سلامت بوسیله مامورین انتقال داده شد . کسانی که او را دیده اند در این خصوص مطمئن هستند و حتی میتوانند مامورین را شناسایی کنند . ما میخواهیم که در  خصوص اینکه آنها صانع را با کس دیگری اشتباه نگرفته اند مطمئن شویم . دراین لینک  نیزرضا سجادی یکی از دوستان صانع مسائلی را مطرح میکند که با شرحی که من دادم همخوانی دارد . لطفا این لینک را داغ کنید.

به یاد محمد مختاری نسل من و برای محمد مختاری نسل تو

يک يک درآمديم در هندسه انتظار
و هر کدام روی نيمکتی يا زير طاقی
و گوشه ميدانی خلوت کرديم:
سيمای تابخورده که خاک را چون شيارهايش
آراسته است.
و خيره مانده است در نفرتی قديمی
که عشق را همواره آواره خواسته است
تنها تو بودی انگار که حتی روی نيمکتی نمی بايست بنشينی
و در تراوت خاموشی و فراموشی بنگری .

محمد نسل ما از تنهایی میگفت و فراموشی ! خونش  به بار نشست و نسلی دیگر فریاد آزادی سر داد .
وحالا  محمد مختاری دیگری به خون درغلتید ...اما دیگر تنها نبود ، ما در کنارش ایستاده بودیم . با او بودیم ...
چه دیریاد گرفته ایم با هم باشیم !
و چه دور دانستیم ...
قراری برای نشستن نیست !
و چه با شتاب

از کنار نیمکتهای خالی عبور میکنیم ...

 

۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

آقای حداد شما سینه بزن

خدمت پدر خانم عزیز آقا مجتبی  عمه حداد سلام عرض میکنم ! راستش از آنجایی که در فرهنگ ما همیشه به کل میگفتند زلفعلی من هم تلاش کردم که به تبعیت از همان فرهنگ به تو بگویم عادل ! اما نشد که نشد. فقط خواستم بگویم که همتی کنید کروبی و موسوی را بگیرید تا مملکت از دست شما آزاد شود .
راستش وقتی زر زدنت را در تلویزیون دیدم فهمیدم که تا کجاتون سوخت . یاد مطلبی افتادم که میگویند یکی از شما  تو برف گیر کرده بود زنجیر نداشت  سینه میزد!
شما سینه  تو بزن !
من ... التوفیق

نامرد

 اسلحه اش را به سمتم نشانه رفت گلوله را دیدم فرصتی نبود به شقیقه ام خورد اما مثل آنکه نمردم ، دمی گذشت ، زنده بودم ! پلاستیکی بود ! حالا میخواهم با تو که به من شلیک کردی کمی حرف بزنم !
بقول خودتان اخوی ! سید ! مشتی ! بسیجی ! میخواهم کمی به حرفهای من که یک زمانی  حاجی بودم و حالا عموی برو بچه های جنبش سبز گوش بدی :
یک بار فقط یکبار آن اسلحه را به دست یکی از دوستانت بده خشابگذاری کن مسلح کن ، از ضامن خارج و بعد بگو دو دقیقه آنرا به سمت پیشانیت  بگیرد ! به لوله اسلحه نگاه کن ! چقدر جرات داری ؟ 
هرگز چنین جسارتی نخواهی داشت ! چرا که تو از نگاه من ترسیدی ! از چشمهای من ! چه رسد به تفنگی  مسلح ! دیدی که چقدر حقیرو زبونی ؟
 راستی شنیدم که همرزمانت دیروزدر چهار راه کالج پنجه برگیسوی دختری  افکندند ، و در پناه حمایت مسلحانه دیگر همرزمان  او را ربودند ! خاک برسرتان که مرثیه کاروان اسرای کربلا سر میدهید بخاطر قیمه برسر وسینه میکوبید ! وبعد ،  خود بدتر ازآن میکنید.
در هر صورت خواستم از توتقدیر کنم که حداقل اسلحه ات را به سمت یک مرد نشانه گرفتی ! چرا که ابتدا  فکر میکردم که خیلی نامردی ! ولی حالا مطمئنم که از تو نامردترنیز بین دوستانت هست !



۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

عکس تعدادی از نیروهای اطلاعاتی با ظاهر مبدل




مواظب

عبدالله گل گوش بده

فردا طوری فریاد میزنم که همه 18.5 میلیارد دلار این ملت را برگردانی . البته با سودش

ماندن ما در میدان آزادی یعنی پیروزی صد در صد

سپاه از حضور ما در میدان آزادی وحشت دارد اگر به ما حمله کند با اینهمه هارت وپورتی که آقایان در  این چند روز کرده بودند خیلی زود موقعیت داخلی و برون مرزی نظام  تضعیف میشود و اگر حمله نکند بسرعت جمعیت مردم ، از تهران و شهرستانها برای همراهی وارد میدان آزادی میشوند . مطمئن باشید اگر یکروز مقاومت کنیم خیابانهای تهران فلج میشوند و دیگر برای هیچ ارگانی امکان تدارکات و لجستیک وجود نخواهد داشت .

ما همچنان غیرت را در سرزمین آریا به رخ میکشیم

بزغاله ، گوساله ، خس و خاشاک ، دشمن ، فتنه ... همه اینها را به من نسبت دادی ولی نتوانستی بگویی : بی غیرت ! چون با همه تجهیزاتت در مقابل ظلمی که تو به من و ملتم روا داشتی ایستادم  . ایستادم ، انگونه که درزمانی  نه چندان دور، در برابر دشمن این مرز وبوم  پایداری کردم .اما و هزار اما !  که امروزتو از خریت جماعتی مست میشوی و من از آزادگی ملتم سرمست ! به این عکس نگاه کن ببین که چه بر سر غرور و غیرت مردان  سرزمینمان آمده است اینان مردان تو هستند که در این روزگار  نامردی را سرآمدند چون سلفشان ...وباز  اما...که  ما همچنان غیرت را در سرزمین آریا به رخ میکشیم چون ریشه درعاشقی و عیاری داریم  ...