پست های پرطرفدار

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

اعترافات تلویزیونی و خوشحالی همه!!!

اظهارات عجیب مراتی مجری 20:30

مجری و مصاحبه گر سیما پس از جملات شدید اینترنتی و بسته شدن وبلاگهایش توسط مهاجمین کامنتی اقدامی عجیب کرد و نوشت : انتخابات" انتخاباتی که راست و دروغش بماند ولی .... به گزارش پایگاه خبررسانی عبرت ایمان مراتی مجری برنامه خبری 20: 30 سیما و مصاحبه گری که پس از جریان دادگاه اخیر در مقابل "ابطحی" و "عطریان فر" قرار گرفت ،پس از حملات شدید مهاجمین اینترنتی به وبلاگش و بسته شدن آن و در مقدمه وبلاگ جدیدش که باز نیز مورد حمله کامنت گذاران قرار گرفت و متحمل و فحش و ناسزاهای فراونی شد در اقدامی عجیب و بی سابقه دست به یک افشاگری ظریف زد و در اولین یاداشتش به نکات جالبی اشاره کرد و گفت :ابطحی مردی که تحمل زور و فشار را نداشت ایمان مراتی در نخستین مطلب وبلاگش با دستپاچگی و بدون رعایت برخی قواعد ادبیاتی نوشت : به نام خداوندی که جهان را برای انسان و انسان را برای آزادی در پرتو اندیشه های خود آفرید. در اول باید بگویم که این چند روزه وبلاگهای متعددی به نام من از طرف من باز شد که مطالبی که در آنها بوده هیچ ارتباطی به من نداشته و این دومین وبلاگم و اصلی ترین وبلاگم بعد از وبلاگ قبلیم است. این مطلبی را که مینویسم مربوط میشود به جریانات انتخاباتی و حواشی پس از آن و در این میان مظلوم واقع شدن ایمان مرآتی که بیشتر انگشتها به سوی او ختم شد. در این بیانیه قصد دارم گزارشی از اتفاقات این چند ماهه اخیر رو از دیدگاه خودم بیان کنم. ایران"ایرانی که 30 سال برای آن رنج و زحمت کشیده شد تا ایرانی باشد که حالا قدرت خاورمیانه محسوب میشود و حالا زنده بودن ایران منوط بر اتحاد مردمان آن است مردمانی که بیشتر آنان را جوانانی تشکیل میدهند که امیدان و آینده سازان این مرزو بوم هستند. انتخابات"انتخاباتی که راست و دروغش بماند ولی .... ابطحی"مردی که تحمل زور و فشار را نداشت. مرآتی"مردی که تنها منبع در آمدش خبر نگاری است تهیه خبر هایش گاه از روی علاقه است و گاه از روی ....... ؟!!!! منظور مراتی چه بوده است؟

۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

همه چیز درباره احمد ابریشمچی مدیر عامل ایران نوکیا و ایراتل

ایشان حاج آقا "ابریشم چی" صاحب "نوکیا" در جمهوری اسلامی هستند. در ایران پشت پرده هستند اما در خاورمیانه مشهور.در جریان جنگ با عراق خیلی فعال بوده است. یعنی برای کمک به رزمندگان سرگرم واردات بوده است. خیلی هم خیرخواه است. یعنی صاحب چندین مرکز خیریه در سراسر کشور به نام امام هشتم، بویژه در قم و مشهد است. به مرد طلائی جمهوری اسلامی مشهور است اما خودش می گوید که همه وقتش صرف امور خیریه است!سالهاست که از رفقای آیت الله هاشمی شاهرودی ( رئیس قوه قضائیه ) کنونی و رئیس قبلی قوه قضائیه آیت الله محمد یزدی عضو کنونی شورای نگهبان است.نه فقط مدیر عامل شرکت "ایران نوکیا" بلکه "ایراتل" هم هست. خودش می گوید که در محافل مشاوره ای نظام حضور دارد و حتی رابطه ای نزدیک با مسئولین ارشد نظام دارد. او را "مرد بدون خط قرمز ایران " لقب داده اند. حاج آقا ابریشم چی از سرمایه داران مشهور خاورمیانه است.سعید ابریشم چی، پسر دایی نازنین حاج آقا ابریشم چی که گویا مدام در کار قرآن شناسی است، گاهی که وقت پیدا می کند مسئولیت امور خیریه نوکیا را برعهده می گیرد! البته آقا سعید هم خیلی گریزان از مظاهر مادی دنیاست!مدرسه و دانشگاهی را جدیدا در بیدگل ساخته که تلفیقی از معماری سنتی و مدرن است. حاج احمد ابریشمچی به گفته آقا سعید، با مسئولین نظام هم به دلیل پروژه های بزرگ مخابراتی(بخوانید وارد کردن سیستم های پیشرفته فیلترینگ و ....) در ارتباط نزدیک است. حاج احمد گاه در ویلای اختصاصی در شمال کشور که شهرکی بزرگ است قابل دسترسی و ملاقات است. هر سال، هنگام سال نو، اکثر اعضاء فامیل را به مدت یک هفته میهمان ویلای خود در حوالی محمود آباد می کند. نزدیک به دویست نفر در این مجموعه تفریحی جمع می شوند. در مجموعه تفریحی حاج آقا در محمود آباد گاه قاریان قرآن، گاه خدمتگذاران مردم و نظام، گاه معلولین کشور، میهمان ویژه حاج ابریشمچی اند.پیش از همه کارمندان ، در برج نوکیا حاضر می شود. هر گاه وقت می کند روی دین شناسی مطالعه می کند. (این اطلاعات از زبان سعید برادر زاده حاج ابریشمچی نقل شده است...ابریشمچـــــــــــــــــــــــــــیحاج آقا "ابریشم چی" صاحب "نوکیا" در ایران سالهاست که از رفقای آیت الله هاشمی شاهرودی ( رئیس قوه قضائیه ) کنونی و رئیس قبلی قوه قضائیه آیت الله محمد یزدی عضو کنونی شورای نگهبان است.نه فقط مدیر عامل شرکت "ایران نوکیا" بلکه "ایراتل" هم هست. خودش می گوید که در محافل مشاوره ای نظام حضور دارد و حتی رابطه ای نزدیک با مسئولین ارشد نظام دارد. او را "مرد بدون خط قرمز ایران " لقب داده اند. حاج آقا ابریشم چی از سرمایه داران مشهور خاورمیانه است. حاج احمد به گفته آقا سعید ابریشم چی برادرزاده ایشان، با مسئولین نظام هم به دلیل پروژه های بزرگ مخابراتی(بخوانید وارد کردن سیستم های پیشرفته فیلترینگ و ....) در ارتباط نزدیک است. حاج احمد گاه در ویلای اختصاصی است در شمال کشور که شهرکی بزرگ است قابل دسترسی و ملاقات است. هر سال، هنگام سال نو، اکثر اعضاء فامیل را به مدت یک هفته میهمان ویلای خود در حوالی محمود آباد می کند. نزدیک به دویست نفر در این مجموعه تفریحی جمع می شوند. در مجموعه تفریحی حاج آقا در محمود آباد گاه خدمتگذاران مردم و نظام، میهمان ویژه حاج ابریشمچی اند.
محمود آباد ، عید 1385 ، در ویلای حاج احمد.این آقا هم که تو عکس مشاهده می کنین پیام فضلی نژاد خواهر زاده ی حاج احمد غارتگر هست!وی یکی از دستیاران و معاونان قاضی سعید مرتضوی هست..

بوسيدن جاي پاي خامنه اي

اینان احمقانی هستند که در مراسم تنفیذ برجای پای خامنه ای بوسه میزنند.اینان همانهایی هستند که برشما تاخته اند و فرزندان ، خواهران وبرادران شما را به خون کشیده اند.برخامنه ای خرده نمیگیرم ...اما بر مجتهدین ،علما و روحانیون چه میگذرد که اینگونه بدعت گذاشته میشود و انسان را از اشرف مخلوقات به چنین جایگاهی رسانده اند...الله اکبر

برکناری سومین و چهارمین معاون وزارت اطلاعات

حامد ایرانی
در ادامه تصفیه حساب گسترده احمدی نژاد و قائم مقام منتخبش در وزارت اطلاعات با مدیران منصوب محسنی اژه ای، سومین و چهرمین معاون این وزارتخانه نیز برکنار شدند. پس از برکنار شدن حاج حبیب الله معاون فرهنگی و خزایی معاون ضد جاسوسی، روز گذشته منابع مطلع از انتشار خبر برکناری فیروزآبادی معاون فنی و منصوری معاون پارلمانی این وزارتخانه را منتشر کردند. در عین حال برخی منابع نیز از احتمال برکناری غریب به یقین معین معاون حفاظت این وزارتخانه خبر داده اند. خبر برکناری فیروزآبادی و منصوری و احتمال برکناری غریب الوقوع معین را سایت بازتاب نزدیک به محسن رضایی تایید کرده است. حسن یونسی فرزند وزیر اطلاعات در دولت خاتمی هم در یادداشتی در وبلاگ شخصی اش با تایید خبرهای فوق از تاثیر منفی این تغییرات در وزارت اطلاعات نوشته است: "از ابتدای تاسیس وزارت اطلاعات تا کنون چنین تصفیه حساب یکجا با انگیزه های سیاسی بی سابقه بوده که این نوع برخورد لطمات زیادی به مدیریت در این وزارتخانه وارد می کند." حسن یونسی در ادامه می نویسد: "شنیده های موثق حاکی از این است که تیم امنیتی با مدیریت ح.ط و ا.س و مشورت..... (که خود سابقه طولانی در این وزارتخانه داشته است) در حال اجرای این پروژه هستند و درصددند به آرزوی دیرینه برخی افراد و جریانها جامه عمل بپوشانند. آرزوی تبعیت وزارت اطلاعات و بدنه کارشناسی آن از جریانهای تند بیرونی آرزویی بود که در دوره مدیریت یونسی بر این وزارتخانه و موفقیت در استقلال این نهاد با مانع جدی روبرو شده بود". اشاره به "ح.ط" و "ا.س" به ترتیب به حسین طائب فرمانده فعلی نیروی مقاومت بسیج و احمد سالک از نمایندگان رهبری در اطلاعات سپاه و دبیر هیات عالی گزینش دولت احمدی نژاد است. پیش از این جمعی از كارشناسان مستعفی وزارت اطلاعات كه در پی حوادث اخیر در این وزارتخانه از سمت‌های خود كناره گیری كرده اند در نامه ای به معاون حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات هشدار داده‌ بودند كه با توجه به سرپرستی شخص احمدی‌نژاد، این نگرانی وجود دارد كه پرونده‌های اطلاعاتی و سوابق ضد امنیتی برخی از نزدیكان وی، به ویژه اسفندیار مشایی، علی سعید لو، حمید مولانا، محمدرضا رحیمی و محمدزاده از "بایگانی وزارت استخراج و مورد تعرض قرار گیرد." اخبار دیگر نیز مبنی بر اینکه مداخلات اطلاعات سپاه در امور وزارت اطلاعات و همچنین استخدام غیرقانونی برخی نیروهای سازمان اطلاعات استان تهران در یک تشکیلات جدید موازی موسوم به "اطلاعات تهران"، موجب استعفای تعدادی از پرسنل و معاونان مانند حبیب الله، معاون فرهنگی و خزاعی، معاونت ضد جاسوسی شده است در هفته های قبل منتشر شده بود.

مدرک تقلبی رئیس جمهور هم گندش درآمد

تابناک : يکي از بزرگترين ضعف‌هاي اين دولت و بالاخص شخص آقاي احمدي نژاد عدم صداقت با مردم و اتهام زني به افراد مختلف است در حالي عملکرد خود آنها بسيار بدتر بوده است. به عنوان مثال آقاي احمدي نژاد که خانم رهنورد را به دريافت مدرک جعلي متهم مي‌کنند بهتر نيست در مورد مدرک خودشان موارد زير را توضيح دهند:(لازم به توضيح است که تمام علم و صنعتي‌هاي ان موقع مي‌دانند که انموقع او با رانت طائب رييس وقت دانشگاه که احمدي نژاد مسئول دفتر او بود دکتري را بدون کنکور شروع کرد.) ۱) در سايت دانشگاه علم و صنعت ايران (http://www.iust.ac.ir/find.php?item=32.6083.7131.fa) که آقاي احمدي نژاد فارغ التحصيل آنجا بوده و اکنون عضو هيئت علمي دانشکده مهندسي عمران آنجاست، سال دريافت مدرک دکتري ايشان 1376 عنوان شده است. اين در حالي است که ايشان طي سالهاي 1376-1372 استاندار اردبيل بوده‌اند. به راستي ايشان حين استانداري در مقطع دکتري تحصيل مي‌کرده‌اند. ايشان که ادعا دارند در زمان استانداري روزانه بيش از 18 ساعت به مردم خدمت مي‌کردند. آنان که دانشجوي واقعي دکتري در کشور هستند مي‌دانند که براي تحصيل در اين مقطع چقدر بايد زحمت کشيد و وقت گذاشت. پس بهتر است ايشان مشخص کنند به راستي کي به اين مهم پرداخته‌اند؟ ۲) از جمله تعهداتي که پس از قبولي يک دانشجو در دانشگاه‌هاي کشور در مقاطع تحصيلات تکميلي از وي گرفته مي‌شود (لااقل در دانشگاه علم و صنعت که اينجانب دانشجوي آن بوده ام خود و بقيه آن را امضا کرده ايم) حضور تمام وقت دانشجو در دانشگاه و نپرداختن به کار غير توسط وي است. حال سوالي که مطرح مي‌شود اين است که چگونه آقاي احمدي نژاد هم دانشجوي مقطع دکتري بوده‌اند و هم استاندار؟ توضيح اينکه متوسط تحصيل در دوره دکتري در رشته‌هاي فني در کشور حدود 5 سال است که براي آقاي احمدي نژاد حد فاصل سال‌هاي 1376-1371 مي‌شود که ايشان 4 سال از اين مدت را استاندار بوده‌اند. 3)مورد ديگري که شايد بتواند به روشن تر شدن برخي ابهامات پرونده تحصيلي ايشان کمک کند، استاد راهنماي ايشان در مقطع دکتري است. استاد ايشان آقاي دکتر بهبهاني، وزير کنوني راه بوده‌اند. نقل مي‌کنند که روز دفاع از پايان نامه به گفته يکي از داوران ايشان در جلسه‌اي در اردبيل بوده و دکتر بهبهاني (استاد راهنماي ايشان)اعلام مي‌کند که آقايان شما که احمدي نژاد را مي‌شناسيد همه مي‌گويند بله و ايشان مي‌گويد پس صلوات بفرستيد و همه مي‌فرستند. بدون دفاع هيات ژوري پايان نامه را تصويب مي‌کنند بعداً اين مسئله به دکتري صلواتي معروف شد(نقل به مضمون از دکتر شيرزاد در روز انلاين). اصل پايان نامه اصلاً کپي از چند مقاله بوده است. توجه به سوالات بالا و نيز سمتهايي که دکتر بهبهاني در دوره مديريت آقاي احمدي نژاد در شهرداري (معاون شهردار) و دولت (وزير راه) داشته‌اند شايد بتواند کمي به روشن تر شدن موضوع کمک کند.. آيا اينها براي تشکر از مرحمت استاد در طي دوران غيرحضوري تحصيل نيست؟

دفاع از نظام اسلامی به هر وسیله؟!!

این مقاله روزهای گذشته در سایت تابناک منتشر شده بود. ولی هنوز هم خواندنش خالی از لطف نخواهد بود. باید به جرات و جسارت قلم محمد مطهری ـ فرزند کوچک استاد مطهری ـ احسنت گفت که چنین صریح و بی‌پروا نظرش را بیان کرده، همان‌گونه که پدرش نیز اینچنین بود.
به جرأت می‌توان گفت که قاطبه افراد غیرمغرضی که در سی سال گذشته با انقلاب قهر کرده‌اند، به دلیل یک واژه سه حرفی بوده است: «ظلم». این افراد، یا ظلمی بر خودشان رفته و فریادرسی ندیده‌اند، و یا ظلمی آشکار در حق یک فرد ـ مانند آنچه در جریان بازجویی وحشتناک بر همسر سعید امامی رفت ـ شاهد بوده‌اند، ولی هر چه به انتظار نشسته‌اند آب از آب تکان نخورده است. درد و سخن در این زمینه بسیار است؛ تنها به ذکر چند نکته بسنده می‌کنم. 1. دفاع از یک نظام اسلامی با توسل به شیوه‌های غیراسلامی و بلکه غیرانسانی، همان قدر موفقیت آمیز است که کسی بخواهد با شرابخواری از سنت نبوی پاسداری کند. برخی رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقایع اخیر و خانواده هایشان گواهی می‌دهد که گروهی پرنفوذ ـ که حفظ آبرویشان تضمین شده است ـ برای اینکه به خیال خودشان چشم فتنه را در بیاورند مجاز به هر نوع ظلمی هستند حتی اگر چیزی از آبروی انقلاب و امام باقی نگذارند. 2. به نظر می‌رسد که در کشور ما همه مسائل، جز یک مسأله، قابل چشم پوشی و یا اهمال است حتی آنجا که پای یک حکم اسلامی و یا روحانیت در میان باشد. آن استثنا آنجاست که مساله، نام «امنیتی» به خود بگیرد، به طوری که تقاضای اجرای عدالت در مورد یک مساله امنیتی از سوی هر کس، مساوی است با همسو خوانده شدن با اسرائیل. به همین دلیل است که برای آزرده نشدن برادران اروپایی حکم قطع دست سارق (در شرایط خاص) که در قرآن هم آمده اجرا نمی‌شود و حتی در مورد اعدام شروران متجاوز به عنف به کودکان و نوامیس مردم به خاطر اعتراض کشورهای غربی کوتاهی صورت می‌گیرد (چون این مسائل «امنیتی» نیست و بنابراین می‌توان کوتاه آمد)، اما در مورد مرگ افرادی چون زهرا بنی یعقوب در زندان اگر تمام آبروی اسلام و نظام و انقلاب هم فدا شود مسأله‌ای نیست چون پای دردانه‌های امنیتی در میان است. باز از همین روست که فیلم «مارمولک» با اینکه شائبه به ملعبه درآمدن روحانیت را داشت از سوی کارشناسان امنیتی بی اشکال اعلام شد اما فیلم «به رنگ ارغوان» که در مورد یک مأمور امنیتی است به خاطر ممانعت آنان جواز نمایش نمی‌گیرد. 3. هنوز پس از سی سال معلوم نیست که وظیفه نخبگان و مردم در قبال ظلمهای مشهود در نظام اسلامی چیست؟ من نمی‌دانم که چرا باید درباره رابطه میان جمهوریت و اسلامیت صدها کتاب و مقاله نوشته شود اما موضوع مهمی مانند وظیفه مسئولان، علما و مردم در قبال ظلمها در یک نظام اسلامی، مورد توجه قرار نگیرد؟ حضرت امام (ره) در وصیتنامه خویش در مورد ترویج فساد چنین هشدار دادند که «مردم به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند». البته به مخیله امام هم خطور نمی‌کرد که بتوان برخی افراد بازداشتی در جمهوری اسلامی را به بهانه شرایط امنیتی، بدون محاکمه مستقیما از اتاق بازجویی روانه قبرستان کرد و الاّ چه بسا امام در وصیت نامه خود راه حلهایی در این مورد ارائه می‌داد. 4. افراد بازداشت شده حتی اگر مرتد و منافق و محارب هم بودند نباید با خانواده هایشان چنین رفتار می‌شد. این دیگر چه صیغه‌ای است که وقتی کسی بازداشت می‌شود افراد خانواده اش باید گاهی تا چند هفته سراسیمه در بیمارستانها و پزشکی قانونی سرگردان باشند و یا در اطراف زندانها تنها برای گرفتن کوچکترین اطلاعی از محل نگهداری آنان ضجه زده و التماس کنند و کسی پاسخگو نباشد و نهایتا منتظر تماس یک فرد ناشناس بمانند؟ (مگر آنکه قصدی در تکثیر مخالفان نظام در میان باشد). در مقابل، وقتی گروهی از نمایندگان مجلس، در سایت خود از خانواده‌های بازداشت شدگان می‌خواهند به آنان مراجعه کرده شاید بتوانند آنها را در پیداکردن عزیزانشان یاری کنند بلافاصله آن سایت فیلتر می‌شود! آیا این همان "آزادی تقریبا مطلق" در ایران است که چندی پیش رئیس جمهور در جواب خبرنگار خارجی از آن سخن می‌گفت؟ داستان مکرر چگونگی رفتار با خانواده‌های جان باختگان و تعهدات اجباری هنگام تحویل جنازه از جمله اینکه «هیچ شکایتی نداریم»، خود حکایت جانسوز دیگری است. 5. عمل به قانون هم مثل خیلی چیزهای دیگر جناحی شده است. خلاف قانون، فقط این نیست که کاندیدایی به حکم شورای نگهبان تمکین نکند. نمی‌شود در این مورد فریاد را به عرش رساند اما در قبال هرگونه رفتار غیرقانونی با مردم معترض ـ که با اندک محبتی می‌توانستند قاطبه آنان را جذب کنند ـ سکوت کرد. چنانکه پیش از این نیز گفته ام اگر نظام ما با برخی از آنچه تحت لوای «حفظ نظام» صورت می‌گیرد سقوط نکند بسیار بعید است که با عامل دیگری، حتی حمله نظامی از پا درآید. 6. میان «جمع کردن» یک بحران با «حل کردن» آن تفاوت بسیار است. اولی از کسانی برمی آید که به هر مساله تنها به دید امنیتی می‌نگرند و دومی کار افراد بصیر و دلسوزی است که دیدی جامع به مسائل داشته و راه حلهای امنیتی را آنهم بدون وقوع هیچ ظلمی آخرین گزینه می‌دانند نه اولین گزینه. با ظلم می‌توان یک مسأله را جمع کرد اما نمی‌توان آن را حل کرد. در یک نظام مردمی همیشه راه حل غیر امنیتی مقدم و بسیار کارساز است. روشن نیست افرادی که خود را «دشمن شناس» می‌دانند چگونه درباره این کارخانه‌های بزرگ ضد انقلاب سازی که حتی از به کام مرگ فرستادن فرزند یک مقام مسئول در بازداشتگاه هم ابایی ندارند، از رد پای دشمن در بازداشتگاهها سخن به میان نمی‌آورند؟ به راستی کسانی که با فرزند یک مقام مسئول این می‌کنند با جوانان بی نام و نشان چه می‌کنند؟ این را هم باید اضافه کرد که ما امروز «دشمن شناس» خودخوانده زیاد داریم. عده‌ای توجه ندارند که به ویژه در هنگام بحران‌ها، دشمن‌شناسی تنها از معدود افراد بصیر، عالم و متقی بر می‌آید و نباید اجازه داد یکی با دسترسی به شنود، دیگری با خواندن چند بولتن محرمانه، سومی برای تسویه حساب‌های شخصی، چهارمی با تفسیرهای سودجویانه تحلیل‌های بیگانگان و پنجمی برای خودشیرینی یا شهوت پست و مقام، خود را «دشمن شناس» جا بزنند. این به اصطلاح دشمن شناسان، که اخیرا آیت الله استادی گروهی از آنان را به نقد کشید، به دلیل قضاوت بر اساس جناح بازی ـ که به عقیده من نوعی شرک است ـ عملا بسیاری از طرفداران واقعی انقلاب اسلامی، از مردم عادی گرفته تا دیگران را نه تنها از انقلاب که گاهی از اسلام هم بیزار کرده و می‌کنند و در عمل ولو با نیت خیر، خیانتی را انجام می‌دهند که از هیچ دشمنی بر نمی‌آید. 7. کسی نمی‌تواند خود را پیرو ولایت فقیه بداند و در عین حال در مورد ظلمهایی که نهایتا کل نظام اسلامی را به نابودی خواهد کشاند بی تفاوت بماند، مگر آنکه پیامبر (ص) را ـ نعوذ بالله ـ دروغگو بپندارد. به فرموده پیامبر (ص)، ظلم یک حکومت را نابود می‌کند و حتی کفر چنین اثری ندارد. بنابراین هر کس نسبت به رهبر انقلاب ارادت بیشتری دارد باید نسبت به ظلم به مردم که در واقع، خطری است که رهبری و کل نظام را تهدید می‌کند بیشتر فریاد بزند. کسی که در شرایط فعلی تنها دم از اطاعت از رهبری می‌زند و در عین حال بر این ظلم‌ها چشم می‌بندد چاپلوس رهبری است نه مطیع و مرید او. چه اتفاقی باید بیفتد که قاطبه علما که خود نیز برای استقرار و دوام نظام زحمتها کشیده‌اند فارغ از جناح بندیها و دعواهای انتخاباتی در مقابل این ظلمها واکنش جدی نشان دهند؟ آیا برای مردم قابل قبول است که برای فوت یک عالم دست چندم ـ که البته تکریمشان واجب است ـ چندین اطلاعیه از سوی علما در کمتر از 24 ساعت صادر شود ولی برای مرگ چند جوان در بازداشتگاه‌هایی که هیچ کس مسؤولیت آن را نمی‌پذیرد سکوت پیشه شود؟ نقش روحانیت در نظام اسلامی تملق گویی نسبت به نظام نیست، بلکه همان طور که شهید مطهری تاکید داشت ـ و البته تا حد زیادی مغفول ماند ـ رویکردی نظارتی و منتقدانه با تکیه بر عدالت است. در اینجا ذکر دو مطلب لازم است. اول آنکه آنچه گفته شد، نه به معنای نادیده گرفتن خدمات قاطبه دست اندرکاران امنیت کشور است که بدون توسل به ظلم، خدمات زیادی برای مردم انجام داده و می‌دهند و نه به معنای عدم لزوم مجازات سنگین برای آشوبگران واقعی که بسیار هم اندک بوده‌اند. دیگر آنکه راه حلهایی از قبیل تشکیل چند کمیته رسیدگی ـ که متاسفانه تا قبل از کشته شدن فرزند یکی از مسئولان صورت نگرفت ـ اگر قرار است نهایتا به تهیه چند گزارش «خیلی محرمانه» و ارسال آن برای مسئولان بینجامد، هیچ کمکی به باور مردم به مقابله جدی با این فجایع نخواهد کرد و شاید تشکیل ندادنش مفیدتر باشد زیرا برای مردم امید واهی ایجاد می‌کند. روشن است که مرحوم محسن روح الامینی تنها مقتول مظلوم نبود گر چه اکثر صداها تنها پس از مرگ او درآمد. ما به جز چند نام دیگر مانند سهراب و اشکان نشنیده‌ایم، اما آنچه مسلم است هر کس به ظلم کشته شده باشد در قیامت کبری با کفن خونین راه را بر مسببان و نیز سکوت کنندگانی مانند نویسنده خواهد بست. به سبب سیاست خبری موجود، کسی نمی‌داند آیا مثلا آنچه در مورد افراد بی‌کسی مانند «ترانه موسوی» دهان به دهان می‌گردد راست است؟ خانواده وی که ظاهرا در اطراف مسجد قبا دستگیر شده به کجا باید مراجعه کنند؟ متأسفانه سیاست خبری رسانه ملی هر خبری را باورپذیر کرده است. آیا رسانه ملی در مورد آنچه بر او گذشته است خبر موثقی خواهد داد و در صورت اثبات جرم، مجرمین را معرفی خواهد کرد؟ اگر چنین باشد امیدی به عدم تکرار اینگونه فجایع هست اما به نظر می‌رسد این رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ایران است آنهم در مورد کشورهایی که با ایران مشکل سیاسی دارند. شربینی که توسط یک «شهروند» آلمانی در یک کشور سکولار کشته شد و در بیش از 200 بخش خبری در کشورمان از او یاد شد بسیار مظلوم بود، اما آیا یک جوان ایرانی که در یک اعتراض آرام خیابانی دستگیر شده و بعد جنازه اش در سانسور کامل خبری ـ آن هم در کشوری که خود را پرچمدار استقرار عدالت در جهان می‌داند ـ از بازداشتگاه بیرون می‌آید صدها بار مظلومتر از شربینی نیست؟ اینکه بیگانگان در حوادث اخیر دست داشتند یا نداشتند، نقشه قبلی یا انقلاب مخملی در کار بود یا نبود، نظام در خطر بود یا نبود، مسبب اولیه و ثانویه این بود یا آن، اینها بر فرض صحت، هیچ‌کدام مجوز سر سوزنی ظلم به کسی نمی‌شود. در اسلام رعایت عدالت نسبت به قاتل امیر المؤمنین (ع) هم واجب است.

از هم اکنون برای تسخیر سبز نماز جمعه 23 مرداد هاشمی رفسنجانی آماده شویم

بر اساس روال حاکم بر نماز های جمعه قاعدتا ۲۳ مرداد روز اقامه نماز جمعه توسط هاشمی رفسنجانی خواهد بود. و جنبش سبز از هم اکنون باید به فکر تسخیر میلیونی این نماز جمعه باشد چرا که حضور ما هم ‍ حامل این پیام برای رهبر خواهد بود که ما از عدم حضور هاشمی در مراسم تنفیذ و تحلیف حمایت میکنیم و در این جنگ قدرت در بدنه نظام پشت سر هاشمی هستیم و دومین دست آورد این حضور تشکیل اجتماع میلیونی دیگری خواهد بود که به مراتب هزینه آن از سایر تظاهرات ها کمتر خواهد بود و امکان سرکوب آن تقریبا صفر است و میتوان شعار های جنبش را دیگر بار در پایگاه سیاسی و مذهبی حکومت فریاد کرد و به گوش حاضرین در نمازجمعه رساند و به احتمال قوی این بار حکومت تعداد بیشتری از نیروهای حود را وارد صحنه خواهد کرد بر همین اساس حضور ما نیز باید از دفعه قبل بسیار بیشتر باشد تا حضور نیروهای حکومتی و بسیجی را حنثی کنیم. از حالا میتوان اطلاع رسانی را آغاز کرد و همینطور این بار نیز از رییس جمهور موسوی و مهدی کروبی بخواهیم اعلام کنند که در نماز جمعه هاشمی حاضر خواهند شد و حتی اگر برنامه تغییر کرد و رهبر خود به نماز جمعه آمد بازهم حضور میلیونی ما میتواند جواب محکمی برای رهبر داشته باشد. پس از همین حالا به فکر جمعه ۲۳ مرداد باشیم.
نمیدانم شما هم یادتونه یا نه. احمدی نژاد توی اون مناظره ی تلویزیونی در برابر چشم میلیون ها نفر اندماغش را با دستش پاک کرد و آنرا جویید!تازه فیلمش هم هست.بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم کل ولیک الفرج و العافیه و النصر. دشمنان این ملت علیه اندماغ این دولت تهاجم بی‌سابقه‌ای را شروع کرده‌اند. اینها چشم ندارند پیشرفت این ملت را ببینند. آنها خودشان اندماغشان را با آستین لباس شان پاک میکردند. ما آمدیم همه این کارها را تعطیل کردیم. گفتیم هرکه میخواهد دماغش را پاک کند باید در چارچوب نظام باشد و ریخت و پاش نکند. من خودم بعنوان رئیس دولت بارها در سفرهای استانی این کار را کردم و مردم هم استقبال کردند. مدارکش هم هست.من تعجب میکنم از این آقایون که به این کار ما اعتراض میکنند. الان این کار ما در سطح جهان مطرح است و دانشگاهها از سراسر جهان زنگ میزنند تا از آن الگوبرداری کنند.من خودم وقتی رفتم نیویورک٬ توی خیابون که داشتم میرفتم چشمم به یک کودک امریکایی افتاد که در بغل مامانش بود و اندماغش راه افتاده بود آمده بود توی دهنش و داشت آنرا مزه مزه میکرد. همینکه ما را دید به زبان اسپانیایی با صدای بلند میگفت: مموت! مموت!خب ببینید اینها همه دستاوردهای این دولته. دستاوردهای همین ملته. و نشان میدهد مدیریت این کشور بطور علمی اداره شده و همینطور الکی نیست.من اینجا یک نمودار دارم در مورد نرخ رشد اندماغ در این دولت و دولتهای قبلی. ببینید . شاخص اندماغ در دولتهای قبلی یکذره بوده ولی مال ما اووووه. ماشالله! ببین تا کجا میره. خدا بده برکت!

عبدالله مومنی در اوین، کاهش ۲۰ کیلو در ۵۰ روز حاصل شکنجه های دردناک

عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت)، 45 روز پیش در حالی در دفتر ستاد شهروند مهدی کروبی بازداشت شد که به گفته شاهدان عینی، ماموران امنیتی او رابا خشونت هر چه تمام تر و ضرب و شتم شدید و بدون ارائه هیچ حکمی با خود بردند، اکنون اما با گذشت 45 روز زندان، وی نزدیک به 20 کیلو وزن کم کرده و تعادل روحی و جسمی اش را از دست داده است. به گزارش روزآنلاین، همسر وی که دیروز با وی ملاقات داشته از این وضعیت نگران‌کننده با روز سخن گفته است. همسر، برادر و فرزندان عبدالله مومنی روز گذشته در زندان اوین با او در حالی دیدار کردند که این فعال دانشجویی نه قدرت تکلم داشت و نه قدرت راه رفتن. فاطمه آدینه وند، همسر مومنی که به شدت نگران و ملتهب بود به روز گفت: بچه‌های من اصلا آقای مومنی را نشناختند و به شدت از دیدن او شوکه شدیم.وی می‌افزاید: از زندان اوین او را با ماشین سبز رنگی آوردند؛ از ماشین که پیاده شد اگر من و برادرش او را نمی‌گرفتیم می‌افتاد. حتی نمی توانست یک قدم راه برود. کمک کردیم و وارد اتاق ملاقات شدیم. همسر مومنی با بیان اینکه "آنچه که می‌دیدیم را باور نمی‌کردیم" توضیح می‌دهد: ریش و موهای عبدالله بلند شده و کاملا به هم ریخته و صورتش از فرط لاغری به شدت سیاه شده، زیر چشم‌ها گود رفته و کبود بود.خانم آدینه‌وند می‌افزاید: صدای عبدالله به شدت لرزان بود و اصلا قدرت حرف زدن نداشت و بچه‌ها از دیدن وضعیت او به شدت ترسیده و فقط گریه می‌کردند و مدام می‌پرسیدند چه بلایی سر بابا اومده؟ به گفته او عبدالله مومنی تعادل روحی و روانی نداشت و فقط احوالپرسی می‌کرد و مدام می‌گفت "جای من خوب است". خانم آدینه وند با بیان اینکه "اگر جای او خوب است پس چرا به این شکل درآمده" می‌افزاید: تنها چیزی که عبدالله گفت این بود که دو روزست روزه ام. ما دیگر هیچ چیزی از او نشنیدیم.وی با بیان اینکه همسرش همچنان در انفرادی است و بازجویی او تمام نشده می‌گوید: همسرم شدیدا تحت فشار روحی و جسمی و شکنجه است و نزدیک 20 کیلو وزن کم کرده است. خانم آدینه وند تاکید می‌کند: آن کسی که امروز دیدیم اصلا عبدالله مومنی نبود؛ فقط یک پوست و استخوانی بود که تعادل روحی و روانی و قدرت حرف زدن وایستادن و راه رفتن نداشت. هیچ چیزی از عبدالله نمانده است. به گفته همسر مومنی این ملاقات فقط ده دقیقه و در حضور بازجوی این فعال دانشجویی صورت گرفته و بازجو با قرار دادن ضبط صوتی روی میز تمام مکالمات را ضبط کرده است.همسر مومنی با بیان اینکه "بچه‌ها شوکه شده و ترسیده‌اند" می‌گوید: از وقتی برگشته‌ایم بچه‌ها فقط در حال گریه کردن هستند و نگران پدرشان که چه اتفاقی افتاده و نمی‌توانیم آنها را آرام کنیم. وی با انتقاد شدید از وضعیت همسرش می افزاید: امروز که گریه بچه‌ها و وضعیت عبدالله را دیدم به بازجو گفتم آیا این حق ماست در زندگی که 5 شهید داده‌ایم و عزیزانمان رفته اند تا ما در آرامش زندگی کنیم؟ اکنون با این آدم چه کرده‌اید؟ چه بلایی سر او آورده‌اید؟بازجوی مومنی هیچ پاسخی نداده و زود ملاقات را به پایان رسانده و مجددا مومنی را با ماشین سبز برده‌اند. خانم آدینه وند می‌گوید: یکبار صدام زندگی مرا نابود کرد و شوهرم رفت و شهید شد که بچه های این مملکت و ما در آرامش زندگی کنیم. امروز با دیدن عبدالله در آن وضعیت، باز صدام جلوی چشمان من زنده شد. چیزی از عبدالله من نمانده و من متاسفم که اینها مدام دم از عدالت می‌زنند و اینگونه رفتار می‌کنند.خانم مومنی که به شدت نگران و ملتهب است، توان صحبت بیش از این را ندارد. روز سه شنبه نیز عبدالله مومنی را مجبور کرده بودند با همسرش تماس گرفته و از او بخواهد هیچ گونه مصاحبه و اطلاع رسانی درباره او انجام ندهد. در این تماس تلفنی مومنی با لحنی به شدت عصبی و صدایی لرزان از همسرش خواسته بود: "به جای مصاحبه درباره پرونده و وضعیت من، به بچه داری بپرداز."از سوی دیگر همسر مومنی روز دوشنبه خبر از تماس تلفنی این فعال سرشناس دانشجویی داده و گفته بود: صدای او به قدری ضعیف و بریده بود که در کلام اول او را نشناختم. او در جملات کوتاه و بریده بریده خود تصریح کرد که در زندان انفرادی و زیر فشار شدید بازجویی است.فاطمه ادینه‌وند با بیان اینکه "این اولین بار نیست که عبدالله مومنی بازداشت و زندان انفرادی را تجربه می‌کند اما لحن صدای او و نحوه صحبتهایش نشان می داد که شدیدا تحت فشار قرار دارد"، نسبت به زیر فشار بودن فعالان سیاسی برای اعتراف ساختگی هشدار داده و گفته بود: "من در پایان تماس تلفنی به عبدالله تاکید کردم که مبادا از قرص‌هایی که به آقای ابطحی دادند و او را مجبور به اعتراف ساختگی کرده‌اند بخورد."این مصاحبه چنان بازجوها را به هراس انداخت که این زندانی را که بیش از 50 روز است در انفرادی و در شرایط ایزوله کامل و تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی قرار دارد مجبور کردند با همسرش تماس بگیرد و با عصبانیت از او بخواهد هیچ گونه مصاحبه و پیگیری در باره پرونده و وضعیت او انجام ندهد.

علی مطهری: متخلفان بازداشتگاه کهریزک باید با اسم و عکس به مردم معرفی شوند

علی مطهری تاکید کرد: «متخلفان بازداشتگاه کهریزک باید مجازات شوند نه اینکه مانند قضیه قتل‌های زنجیره‌ای و حوادثی مانند قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی‌یعقوب مشخص نشود که با افراد خاطی برخورد شد یا نه.» این عضو فراکسیون اصولگرایان در جمع خبرنگاران پارلمانی و در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا بیانیه احمدی‌مقدم درباره برخورد با متخلفان بازداشتگاه کهریزک کفایت می‌کرد؟، اظهار داشت:«خیر این بیانیه کفایت نمی‌کرد؛ افراد خاطی باید با اسم و رسم و نام و نام خانوادگی و حتی عکس‌شان در صدا و سیما و مطبوعات به مردم معرفی و محاکمه شوند.» وی با بیان اینکه مجازات متخلفان کهریزک باید مشخص و به اطلاع مردم برسد، تاکید کرد:«باید ترتیبی اتخاذ شود که مردم مطمئن شوند مجازات این افراد انجام می‌شود، نه اینکه مثل قتل‌های زنجیره‌ای و حوادثی مثل قتل زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب معلوم نشود که افراد خاطی مجازات شدند یا نه، بلکه مساله باید شفاف باشد.» مطهری در پاسخ به سئوالی در مورد برخی شایعه‌ها در مورد مرگ ترانه موسوی در حوادث پس از انتخابات و تکذیب این خبر، تصریح کرد:«اخیرا شنیدم که پلیس امنیت اعلام کرده که خانمی به همین نام و عکس در هلند زندگی می‌کند، من اطلاعاتم کافی نیست اما مساله این خانم هم باید روشن شود.» وی ادامه داد:«باید مشخص شود آیا این خانم که گفتند چنین حادثه‌ای برای او رخ داده همان است که در هلند زندگی می‌کند یا احیانا شخص دیگری است.» مطهری در پاسخ به این سئوال که آیا سکوت مسئولان در مورد حوادث پس از انتخابات و کشته‌شدگان در درگیری‌ها منجر به رواج شایعه و استفاده سوء از این فضا نمی‌شود، گفت:«در آنجا که شبهه‌ای مطرح است و سئوالی مطرح می‌شود مسئولان باید پاسخگو باشند.مقامات باید پاسخگوی شائبه‌ای که در رسانه‌ها یا بین مردم مطرح می‌شود، باشند و توضیح دهند.» وی در خصوص عملکرد کمیته‌ای که از طرف مجلس برای بررسی حوادث پس از انتخابات تشکیل شده و عدم همکاری با این کمیته و اطلاعات ناکافی اعضای آن گفت:«این کمیته ضعیف عمل کرده و باید جدی‌تر کار خودش را ادامه دهد.» نماینده تهران خاطر نشان کرد:« این کمیته به صرف دادن گزارش محرمانه به مقامات کشور اکتفا نکند و تا زمانی‌که مجرمان معرفی و مجازات نشدند به کار خودش ادامه دهد.»

زندانی به دارو نیازی ندارد و شیر و ماست برای وی کافیست!

مریم ضیایی آزاد با گذشت قریب به شش ماه از زمان بازداشت و با تشدید و گسترش عوارض بیماری ام اس به توجه و مراقبت پزشکی نیاز جدی دارد. این زندانی 51 ساله که اسفند ماه سال گذشته دستگیر شده کمان در زندان اوین نگهداری می‌شود. مریم ضیایی سال گذشته پس از آن که برای مرتبه‌ی دوم جهت دیدن فرزندان خود در پایگاه اشرف به عراق رفته بود، بازداشت و سه ماه در سلول انفرادی نگهداری شد. اتهام وی در کیفرخواست صادره از سوی شعبه 16 دادگاه انقلاب اسلامی محاربه عنوان شده است. وی علاوه بر ام اس به آرتروز شدید، نارسایی کلیوی و پوکی حاد استخوان مبتلا و از امکان دسترسی به داروهای شخصی محروم است. وی برای توقف روند پوکی استخوان خود محتاج کلسیوم مایع است، حال آن که پزشک بهداری بند 209 اوین در پاسخ به تحویل داروهای مورد نیاز به زندان گفته: زندانی به دارو نیازی ندارد و شیر و ماست برای وی کافی‌ست. نسرین ستوده، حقوقدان و وکیل دادگستری وکیل مریم ضیایی آزاد است. تاکنون به خانم ستوده اجازه‌ی ملاقات با موکل خود داده نشده است. وی در سلول شماره 13 بند 209 زندان اوین به سر می‌برد و محتاج مداوای ضروری پزشکی است.